مدت ها بود که از دور و تنها می خواندم. تقریبا هر روز هر مطلب تازه ای که روی این سایت می دیدم را با تمام وجود می خواندم. ردی از تمام دغدغه های زن بودن از این دست که ماییم در تمام این روایت ها بود و من را میان لا به لای سطور این نشریه ی مجازی غرق می کرد. زنستان را می گویم. وقتی توقیف شد چیزی کم داشتم و هنوز هم جای خالی اش هست.
تغییر برای برابری اما تجربه ی دیگری بود. تجربه ی یک دلی و همراهی. کار منسجم گروهی که هر روز و هر روز دغدغه اش همراه ما هست. می نوشتیم و می نویسیم آنچه که ارزش خواندن داشته باشد. نوشته های ما را اما بر نمی تابند. تصویر واقعی و روشنی که از لابه لای نوشته های تغییر برای برابری باز می تابد بی تردید آیینه ی تمام نمای ستمی است که قانون به نام زن بودن بر ما روا می دارد و چون یارای رویارویی با واقعیت زمخت و خشنی که در این نوشته ها هست ندارند لاجرم سنگ بر می دارند و آینه می شکنند. سایت تغییر برای برابری برای چهاردهمین بار متوالی فیلتر شد و حالا چهار تن از یاران ما را هم به همین جرم سزاوار بند و تعزیر دانسته اند . پروین اردلان، مریم حسین خواه، ناهید کشاورز و جلوه جواهری حکم شش ماه حبس تعزیری گرفته اند و من هر چه می گردم میان نوشته های آنان چیزی جز واقعیت نمی بینم. کار در سایت های زنان رهبری نمی شود و آنچه بر روی سایت دیده می شود حاصل تلاش جمعی همه ماست. شش ماه حکم تعزیر برای کسانی که جز حقیقت ننوشته اند چه پیامی می تواند داشته باشد جز دعوت به خاموشی و لب فروبستن بر واقعیاتی که کتمان آن به مصلحت قدرت مداران است؟ آیینه شکستن چرا؟
سکوت اما پیشه ی ما نیست که اگر بود فریادهای ما شاید از همان بعد از ظهر تلخ 22 خرداد و بازداشت های متعدد به بهانه های مختلف و یا تهدید ها و احضارها و پرونده سازی ها خاموشمان کرده بود. اما ایستاده ایم. درست همان جایی که باید باشیم و می نویسیم حتا اگر حاصلش تهدید باشد و بازداشت و حبس و زندگی زیر سقفی کوتاه با دیوارهای شیشه ای که حتا جزئیات زندگی شخصی ما را هم در معرض کنترل های فراقانونی قرار می دهد. تمام درها هم که بسته شود روزنه ای تازه خواهیم یافت. این وطن هر چند ویران وطن از آن ما هم هست و حق خود برای ساختن دوباره ی آن را هم محفوظ می دانیم و کنار هم می مانیم
در همین زمینه بخوانید:
بازتاب محکومیت 4 فعال زن ایرانی در رسانه های جهانی
پروین ، مریم ، جلوه و ناهید گفته اند که دیگر زندان مانع نیست.
زنستانی ها و تغییری ها در اعتراض به حکم دوستان خود می نویسند. نوشته ی رهای عزیز را بخوانید.
پی نوشت:
لایحه موسوم به حمایت از خانواده فردا در صحن علنی مجلس برای تصویب کلیات به شور گذاشته خواهد شد. جعبه ی جادویی رسانه ی ملی هم با شوهای تبلیغاتی مداوم دست به تلاشی گسترده زده است تا باتحریف آنچه در اثر تصویب این لایحه بر سر زن و خانواده می آید راه را برای تصویب نهایی آن هموار کند. تلاش فعالان جنبش زنان برای آگاهی رسانی در این باب همچنان ادامه دارد. در جایی که بسیاری از نمایندگان در مذاکره خود با فعالان زن از دریافت نظرات کارشناسانه ی آنان اسقبال کردند سخنان زننده ی فاطمه آلیا اما تنها لبخندی تلخ بر لبمان نشاند که 50 نفر از فعالان زن در حوزه های مختلف را مشتی لائیک لجن پراکن جایزه بگیر از اجنبی توصیف کرد، تمام آن نقدهای به جا وکارشناسانه را ندیده و نشنیده به باد ناسزا گرفت و با این سخنان نشان داد که قبای نمایندگی ملت چقدر بر تنش گشاد است و حقا که تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف!! از چنین تریبونی بدون هیچ شرمی لجن پراکنی چه توجیهی می تواند داشته باشد به جز قدرت مداری و قیم مابی. وجای قیم مابانی که گوش خود را بر شنیدن درد مردم می بنند بی تردید هرجا باشد کرسی نمایندگی مجلس نیست!
تغییر برای برابری اما تجربه ی دیگری بود. تجربه ی یک دلی و همراهی. کار منسجم گروهی که هر روز و هر روز دغدغه اش همراه ما هست. می نوشتیم و می نویسیم آنچه که ارزش خواندن داشته باشد. نوشته های ما را اما بر نمی تابند. تصویر واقعی و روشنی که از لابه لای نوشته های تغییر برای برابری باز می تابد بی تردید آیینه ی تمام نمای ستمی است که قانون به نام زن بودن بر ما روا می دارد و چون یارای رویارویی با واقعیت زمخت و خشنی که در این نوشته ها هست ندارند لاجرم سنگ بر می دارند و آینه می شکنند. سایت تغییر برای برابری برای چهاردهمین بار متوالی فیلتر شد و حالا چهار تن از یاران ما را هم به همین جرم سزاوار بند و تعزیر دانسته اند . پروین اردلان، مریم حسین خواه، ناهید کشاورز و جلوه جواهری حکم شش ماه حبس تعزیری گرفته اند و من هر چه می گردم میان نوشته های آنان چیزی جز واقعیت نمی بینم. کار در سایت های زنان رهبری نمی شود و آنچه بر روی سایت دیده می شود حاصل تلاش جمعی همه ماست. شش ماه حکم تعزیر برای کسانی که جز حقیقت ننوشته اند چه پیامی می تواند داشته باشد جز دعوت به خاموشی و لب فروبستن بر واقعیاتی که کتمان آن به مصلحت قدرت مداران است؟ آیینه شکستن چرا؟
سکوت اما پیشه ی ما نیست که اگر بود فریادهای ما شاید از همان بعد از ظهر تلخ 22 خرداد و بازداشت های متعدد به بهانه های مختلف و یا تهدید ها و احضارها و پرونده سازی ها خاموشمان کرده بود. اما ایستاده ایم. درست همان جایی که باید باشیم و می نویسیم حتا اگر حاصلش تهدید باشد و بازداشت و حبس و زندگی زیر سقفی کوتاه با دیوارهای شیشه ای که حتا جزئیات زندگی شخصی ما را هم در معرض کنترل های فراقانونی قرار می دهد. تمام درها هم که بسته شود روزنه ای تازه خواهیم یافت. این وطن هر چند ویران وطن از آن ما هم هست و حق خود برای ساختن دوباره ی آن را هم محفوظ می دانیم و کنار هم می مانیم
در همین زمینه بخوانید:
بازتاب محکومیت 4 فعال زن ایرانی در رسانه های جهانی
پروین ، مریم ، جلوه و ناهید گفته اند که دیگر زندان مانع نیست.
زنستانی ها و تغییری ها در اعتراض به حکم دوستان خود می نویسند. نوشته ی رهای عزیز را بخوانید.
پی نوشت:
لایحه موسوم به حمایت از خانواده فردا در صحن علنی مجلس برای تصویب کلیات به شور گذاشته خواهد شد. جعبه ی جادویی رسانه ی ملی هم با شوهای تبلیغاتی مداوم دست به تلاشی گسترده زده است تا باتحریف آنچه در اثر تصویب این لایحه بر سر زن و خانواده می آید راه را برای تصویب نهایی آن هموار کند. تلاش فعالان جنبش زنان برای آگاهی رسانی در این باب همچنان ادامه دارد. در جایی که بسیاری از نمایندگان در مذاکره خود با فعالان زن از دریافت نظرات کارشناسانه ی آنان اسقبال کردند سخنان زننده ی فاطمه آلیا اما تنها لبخندی تلخ بر لبمان نشاند که 50 نفر از فعالان زن در حوزه های مختلف را مشتی لائیک لجن پراکن جایزه بگیر از اجنبی توصیف کرد، تمام آن نقدهای به جا وکارشناسانه را ندیده و نشنیده به باد ناسزا گرفت و با این سخنان نشان داد که قبای نمایندگی ملت چقدر بر تنش گشاد است و حقا که تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف!! از چنین تریبونی بدون هیچ شرمی لجن پراکنی چه توجیهی می تواند داشته باشد به جز قدرت مداری و قیم مابی. وجای قیم مابانی که گوش خود را بر شنیدن درد مردم می بنند بی تردید هرجا باشد کرسی نمایندگی مجلس نیست!