چهارشنبه، شهریور ۶

آسمان شهریوری من و خیال تو


شده ام آدمی که انگار تنها به واسطه ی درد هایش می تواند ببیند و بفهمد این روزها و نبود اگر آن سالهای دور و رفته و باران و شب زنده داری های من از پی بی قراری های تو، چه ساده می سپردمش این دل عصیان زده را به حجم نیست اندود روزهایی که از تمامی ابهام رو به رو با سرعتی جنون آمیز هجوم می آورند تا تو را از من دور تر کنند. دور و دور تر
تا شوق همیشه بودنت باز می آید، دلم هوای گردگیری همان رف کوچک با آینه ای نقره گون را می کند که آلبوم را از کنارش بردارم و دست های کوچکت دامنم را بکشد تا من یکی یکی تو را ورق بزنم و از شوق داشتنت رقصان تر شوم از برگ هایی که عنان اختیار خود به دست باد سپرده اند ..
حالا بیا و واسطه ی من و این آسمان شهریوری باش و بگو به باران که ببارد
چقدر می خواهم به تماشایت بنشینم وقتی قد می کشی مثل نهال های کوچک همان باغچه ی خانه ی پدری که فرتوت می شود هر روز و نگاه کنمت که سبز می شوی .. کاش اینجا تر بودی نازنینم و چشمهای روشنت مرا باز می تاباند که سراسر جانم تو شده بود و سر انگشت کوچکت گونه ام را لمس می کرد و می گفتی "آهان! گفته بودی که همه مادرا گاهی یواشکی گریه می کنن!"
خیال تو و شکوه ات که انگار می پنداری در مجال تن سپردن به جاده در گذرِ خاموش و گاه و بی گاه پنج شنبه ها است تنها که به سراغت می آیم می کاهدم و تو نمی بینی.. همان بهتر که نبینی فغان بی صدای درون خسته ام را
این روزها گاهی هم که درد رهایم می کند من به نبودنش عادت نمی کنم و چیزی کم دارم انگار.. چیزی شبیه به کلمه و سکوت می شوم سراسر:
حرمت نگه دار
گلم
که این اشک، خون بهای عمر رفته ی من است
میراث من
نه به قید قرعه
نه به حکم عرف
یک جا سند زده ام همه را به حرمت چشمانت
به نام تو
مهر و موم شده با آتش سیگار متبرک ملعون
که می ترکاند یکی یکی حفره های ریه هایم را
پی نوشت:
لعنت بر قانونی که تو را از من می گیرد!!
نه خوب نیستم! اینجا کمتر خودم را می نوشتم اما سانسور چرا؟؟
آشفته می نویسم ... آشفته می خوابم .. آشفته بیدار می شوم .. لابد درست می شود!
چند روزی هست که موضوع خودسوزی یک زن ذهنم را پریشان کرده.. به زودی در باره اش خواهم نوشت!

دوشنبه، شهریور ۴

دومین سالگرد کمپین

امروز دومین سالگرد کمپین یک میلیون امضاست. تولدمون مبارک
کمپین بیش از 50 بازداشت و احضار و زندان رو در یک سال گذشته تجربه کرد و به رغم اتفاقات تلخی که سال گذشته رخ داد و احکام سنگین تعزیری از یک سال تا 5 سال زندان در تبعید برای فعالان کمپین تجربه های خوبی به دست آمد. با این حال کمپینی ها در سال گذشته ثابت کردند که مصمم تر از همیشه هستند و بی توجه به پرونده سازی و اتهامات واهی و احمقانه ی خبرگزاری های معلوم الحال و پژوهشگر امنیتی خودفروخته ای مثل پیام فضلی نژاد پویا تر از همیشه به راه خودشون ادامه خواهند داد و البته مردیم از بس به این سوال برخوردیم که آقا بالاخره چند تا امضا شده تا الان!! :))
این آقای فضلی نژاد که به قول فارس نیوز عضو دفتر پژوهش های کیهان و نورچشمی شریعتمداری مدیر مسئول این روزنامه هم هست قراره فردا و فرداها هم یک سری مزخرف و جفنگ جدید منتشر کنه!



بنده هم البته بله :) دادیار ویژه امنیت دادگاه انقلاب بازجویی فرمودند و کفالت 50 میلیون تومانی صادر کردند. برای پس دادن مدارک تلفنی احضار مون کردند و بعد متوجه شدیم که جلسه دادگاه برای تفهیم اتهام تشکیل شده ! و البته اتهام جالبی که جای بحث داره. ایستادن یک نفر مقابل یک گالری به عنوان اخلال در نظم عمومی و تمرد از دستور پلیس تلقی شد! و جالب ترین جمله ی اون روز : "احضار تلفنی برای حفظ شخصیت شما است."


خبر خوب دیشب هم آزادی محبوبه کرمی دوست کمپینی ما بعد از دوماه و یازده روز بود.
سرود جدید کمپین در آستانه ی سومی سال فعالیتش رو از دست ندین


فعالیت ائتلاف فعالان جنبش زنان و دوستان رسانه ای برضد لایحه حمایت از خانواده ادامه داره و امیدوارم نمایندگان مجلس نشین گوش شنوایی برای این همه نقد و آسیب شناسی که روی لایحه انجام شده داشته باشند که البته چندان خوشبین هم نیستم . لایحه حمایت از خانواده هفته آینده بعد از تعطیلات مجلس در دستور کار هست و پیش بینی ها نشون می دن که این لایحه در شور اول تصویب خواهد شد!!
طرح از تارا نجد احمدی


کاملن بی ربط:
انگار کاسبی بعضی ها داره تعطیل می شه

و البته دلم برای این سگای بازداشتی و اعدامی بیچاره خیلی سوخت! بازداشت گاه سگ ها هم از اون اتفاقات عجیب این روزهاست
قلعه حیوانات رو دوباره خوندم : همه با هم برابرند و بعضی ها برابرترند ..

چقدر این روزا همه خسته، بی حوصله و عصبی هستن ! اینم اتفاق تازه ای نیست البته :(
می گم حرف گوش بده بگو چشم!!

یکشنبه، مرداد ۲۰

قانون عصر حجر را نمی پذیریم - بازی وبلاگی لایحه ضد زن

خورشید خانوم عزیز از دیشب استارت بازی وبلاگی لایحه ضد زن رو زد و طبق عادت مالوف بازی های وبلاگی قراره منم یکی از ادامه دهندگان این بازی باشم و صد البته اینبار اما " تردیدی به جا بنمانده است" که باید نوشت..
در مذمت این لایحه ضد زن که به اصطلاح برای تحکیم بنیان خانواده ارائه شده و بدون شرم از اون دفاع هم می کنند همین بس که از هر حیثی تلاش شده که حقوق ناچیز زنان در قوانین تبعیض آمیز فعلی به کل بر باد بره ! نتیجه هم روشنه : یک عقب گرد جانانه به سمت عصر حجر در حوزه قوانین مربوط به خانواده و زنان!
هر چه هست همگرایی طیف های مختلف فعالان حقوق زنان و همینطور رسانه های مختلف عمومی و اینترنتی در اعتراض به این لایحه و موضع مشترک همه اونها باعث شده که فضای کاری در روزهای اخیر متفاوت و دلچسب تر از قبل باشه.. این لایحه مزخرف باعث شد که خیلی از گروه هایی که تا قبل از این کمی از هم بی خبر مانده بودند حالا با کمال رغبت فعالیت های مشترک و گسترده ای تعریف کنند. توصیه می کنم وبلاگ ائتلاف فعالان جنبش زنان در اعتراض به لایحه ضد زن که آخرین اخبار و گزارش ها و تحلیل های مربوط به لایحه در اون درج می شه رو حتمن دنبال کنید .
نظر من در مورد این لایحه رو اینجا می تونید بخونید
خلاصه این سریال شاید برای دوستانی که کامل در جریان نیستند شاید جالب باشه: سال گذشته که دولت لایحه پیشنهادی قوه قضائیه رو بعد از جرح و تعدیل های عجیب و غریب و اضافه کردن بندهای عجیب تر به مجلس داد کمیته روابط عمومی کمپین یک نشست برگزار کرد که در این نشست لایحه از لحاظ تبعات حقوقی، جامعه شناختی، روانشناختی و ... آسیب شناسی شد. به فاصله ی کمی از برگزاری این نشست اعلام موضع 2000 نفر از مدافعان حقوق برابر و فعالان حقوق زنان درخواست جدی بود برای خارج کردن این لایحه از دستور کار و در همین رابطه در واکنش دیگری شیرین عبادی اعلام کرد که در صورت طرح این لایحه در صحن علنی مجلس مقابل مجلس متحصن خواهیم شد. اما وقایع اخیر در روند لایحه و تصویب این لایحه بدون اعمال هیچ تغییری در مفادش در کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس فعلی همه رو بهت زده کرد و نشون داد که آقایان نه تنها توجهی به این همه نقد نداشتند بلکه قرار هست ساز گوشخراش خودشون رو بنوازند.
خب گروه های مختلف هم دست به کار شدند و در این میانه نشست اعتراضی کانون مدافعان حقوق بشر و بعد از اون نشست جبهه مشارکت با عنوان نه به لایحه ضد خانواده که هر دو با استقبال گروه های مختلف زنان، چهره های حقوقی فرهنگی سیاسی اجتماعی مطبوعاتی ورزشی زنان خانه دار فرهنگی و کارگر و ... مواجه شد. تا امروز که چیزی به طرح لایحه ضد زن در صحن علنی مجلس نمونده فعالیت های زیادی از طرف طیف های مختلف انجام شد
در آخرین اظهار نظر البته رئیس جمهور در پاسخ به این سوال كه نظر شخصي شما دربرابر ازدواج مجدد مردان چيست؟ با لبخند پاسخ داد:« براي 90درصد مردان ايراني، زن اول هم اضافي است.» حالا اون ده درصد باقیمانده چه کسانی هستند بماند!
قانون باید جامع نگر باشه و مترقی . این لایحه هم در ابعاد منفی البته جامع نگر هست: طولانی کردن روند طلاق توافقی ، قوانین دست و پاگیر برای حضانت فرزندان که قانونا به مادر سپرده شده باشند مردانه کردن فضای دادگاه ها و.. وضع مالیات بر درآمدی که وجود خارجی ندارد و معمولا بخش اندکی از اون به صورت اقساط ماه به ماه پرداخت می شه و پرداخت یکباره این درآمد ناداشته پیش از عقد از طرف زنان !! چه توجیهی می تونه داشته باشه؟ از مجلس راست گرای هفتم که به قولی 76 نفر از نمایندگانش زن دوم داشتند و دست کم نیمی از اونها به مجلس فعلی راه پیدا کردند خب این انتظار شاید خیلی غریب نباشه اما اگر قرار نیست نمایندگان مردم به حرف مردم توجه کنند بفرمایند که اون کرسی های رنگین رو برای چی اشغال کردند؟!!
شکی نیست که پاسخ به تنوع طلبی مردان معدودی که آبروی بقیه مردها رو هم بردند تنها و تنها دلیل ارائه چنین لایحه ای هست!این قانون ناظر بر بهبود شرایط ازدواج مجدد مردان نوکیسه ای هست که کاملا پیداست طبقه و خواستگاه فکری شون به کجا وصل می شه .. تعیین ضرورتش خیلی ساده هست! اگر واقعا فکر می کنند که چنین نیاز مبتذلی در جامعه وجود داره با یک نظر سنجی ساده بین جوان ها مشخص کنند که چند درصد چنین نیازی دارند و بر همین اساس به وظیفه ی قانوگذاری خودشون بپردازند.
وقتی در مورد ضرورت طرح و تصویب چنین لایحه ای از موافقان پرسش می شه جواب کلی تر از چیزی هست که انتظار می ره : "به طور کلی در راستای حمایت از خانواده است !!"
به اعتقاد من اعضای کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس که کلیات لایحه رو تصویب کردن هیچ اطلاعات دقیقی از مفاد این لایحه ندارند!! این یه قانون سفارشی هست ! بخشی از پروژه ای که قرار هست به تدریج و در تمام جنبه ها به اشکال مختلف ما رو به قهقرا هدایت کنند! ریشه ی این ماجرا جاهای دیگه ای هست و به نظرم روز به روز ابعاد تازه ای پیدا می کنه .. از لایحه امنیت اجتماعی گرفته تا... ادعا می کنند که تصویب لایحه و قانونی کردنش در حفظ بنیان خانواده (!!) نقش موثری خواهد داشت!
ازدواج مجدد مردان که از هزار و چهارصد سال پیش تا الان در سنت و قانون و عرف وجود داشته . قانونمند کردن برداشتن شرط رضایت همسر اول و انتقال این رضایت به تعیین صلاحیت و تمکن مالی از طرف دادگاه چه معنی داره جز نادیده گرفتن زن و روندنش به سایه !! خیلی ساده هست . ازدواج مجدد مردان در فرهنگ فعلی جامعه ی ما به اندازه ی کافی قبیح و مزخرف هست . حالا با این شرایط اقتصادی اونهایی هم که مرتکب اشتباه بزرگ ازدواج شدند به طلاق توافقی گرایش پیدا کردند که مسئولیت سنگین زندگی مشترک خلاص بشن!
ما می گیم پول نداریم زن بگیریم
واسه ما لایحه تصویب می کنن
بدبختی از جایی شروع می شه که آقایانی که فعلن پا روی پا انداختند و در توهم مملکت داری غرق هستند و خب امدادهای غیبی هم به همت جادوی سیاه سیال جنوب ایران این توهم رو دامن زده از فرط بیکاری و نداشتن برنامه های جامع الامور به نهاد بدبخت خانواده و از همه بدتر به زنان گیر می دن .. با این خیال که خب این سرچشمه های جوشان هرگز نخواهد خشکید یا اگر هم خشکید که به عمر ما قد نمی ده !
این بود انشای من
طبق روال مرسوم دعوت می کنم به نوشتن و این بازی رو فرصت خوبی می دونم که نقدهای وبلاگستان به شکل جدی تر و منسجم تری مطرح بشه : مسیح ،محبوبه ،الناز، رها، مازیار، آرمین ،میرا، مهرداد ، بهزاد مهرانی،
حسین آذربایجانی ، مهدیه ، نصور و... تمام دوستانی که این متن رو می خونن!
این بازی دلیلی فراتر از تفنن داره و بحث اطلاع رسانی در مورد لایحه ضد زن هدف اصلی اون هست. پس خواهش می کنم بنویسید که وبلاگستان از نظراتتون بی بهره نمونه.

شنبه، مرداد ۱۲

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست ...


رفتن نیلو تلخ بود و هنوز هم جاش اینجا خیلی خیلی خالیه اما هر بار که ایمیلی از اون می رسه صداش باز می پیچه و دلمون برای شیطنت هاش تنگ می شه برای تعریف کردن سفرهای پرماجراش با اون طنز کلامش و به موهبت تکنولوژی فکر می کنم که برای تلخ ترین دردها هم گاهی مرهم اندکی داره .
ازش پرسیدم گربه ها رو چکار می کنی: گفت بچه هام دیگه بزرگ شدن باید برن دنبال زندگی شون
هنوز به اون شب خداحافظی و بام تهران فکر می کنم و آخرین تصویرش تو ذهنم قاب شده. به عکس ها نگاه می کنم و به خاطرات این روزهایی که تند و تند رفتن تا نیلوفرمون به زندگی جدید با فرسنگ ها فاصله از ما ادامه بده و ما اینجا با دلتنگی هامون کنار بیایم... مثل اون شب آخر که ما بغض داشتیم پنهونی و نیل مسخره بازی در می آورد تا نوبت به عکسای یادگاری رسید و ما کم کم یادمون رفت که داره می ره انگار برای همیشه و معلوم نیست دوباره کی بتونیم ببینیمش .. کنار اومدیم اما با کلی دلتنگی
نیل جان دلمون کلی برات تنگ شده کاش وبلاگت رو این روزها زود زود آپ کنی که از حال و احوالت بی خبر نمونیم :-*

پی نوشت ها:

اینجا خلوته و سکوتش رو دوست دارم !

از استرس دادگاه محبوبه هم تا اطلاع ثانوی راحت شدیم :)

حق کسانی که کمپین رو امضا کردن برای دانستن پشت صحنه های سکوت یک ساله چون و چرا نداره .. مطلب خانم شکوه میرزادگی در همین مورد با عنوان از یک بال کبوتر به بال دیگر که پیشنهاد می کنم حتمن بخونید