جمعه، آبان ۲۴

وحشت در شهر



از هر میدانی در این شهر که بگذری نیروهای امنیتی سیاه جامه که با کلاه های کج و چهره های عبوس قرار است چند روزی مانور امنیتی آرامش اجتماعی بدهند همه جا را قرق کرده اند. قدرت نمایی عجیبی است.. از کنارشان که رد می شوی به خودت شک می کنی ! راستی دلیل حضور ارتش در یک کشور غیر از حفظ استقلال و حاکمیت ارضی مملکت در برابر تهدیدهای خارجی است؟ و پلیس در یک کشور مگر غیر از حفظ آرامش و نظم در جامعه کار دیگری هم دارد؟ پس چرا این همه نیرو در مقابل ما شهروندان صف کشیده اند و حضور خود را به رخمان می کشند .. سایه ی وحشت به وضوح در شهر گسترده شده و این انکار شدنی نیست .. پچ پچه ها همه جا هستند از شایعه ی خنثی کردن بمب در حوالی برج میلاد تا نزدیک شدن روز دانشجو و مانور قدرت پیش از انتخابات. پشت پرده چه می گذرد کسی نمی داند .. هر چه هست بی تردید وقتی حکومتی دست به قدرت نمایی در این ابعاد می زند که شهروندان را نه در کنار خود بلکه رو به روی خود بداند. آیا شهروندان تهرانی در مقابل حاکمیت هستند؟ آیا حضور روزانه ی 13 میلیون آدم گرفتار در تهران بزرگ که بیکاری اعتیاد و مصائب اقتصادی توان از کفشان ربوده تهدیدی بالقوه برای حاکمیت است؟

پشت پرده ی حضور گسترده و غریب نیروهای امنیتی هر چه هست فضای شهر را چنان دلگیر کرده که اگر مجبور نباشی محال است به بیرون رفتن از خانه تن بدهی! راستی برای این حضور عجیب و رعب آور در سطح خیابان ها چقدر برنامه ریزی شده؟ چقدر هزینه شده ؟ این هزینه ها از جیب بیت المال است برای ترساندن مردم .. تمام این ها نماد چیست؟

زبانم لال شود اگر گفته باشم میلیتاریزم.. اما کافی است به اتوپیایی که این جماعت به دنبال آن است فکر کنی تا واژه ها در ذهن جان بگیرند و جولان دهند: مانور امنیتی آرامش اجتماعی... دوربین های مدار بسته در سراسر خیابان ها ... امت واحد اسلامی ... حاکمیت یک دست و ایدئولوژیک ... التزام عملی به ولایت مطلقه فقیه ... گزینش نیروی انسانی متعهد و دلسوز نظام در ادارات و نهادها .. روزنامه هایی که باید یکی پس از دیگری به محاق توقیف بروند و رسانه هایی که تنها اجازه دارند زبان در ستایش قدرت بگشایند .. ملت سر به راه و فرمان بردار.. زبانم لال شود اگر گفته باشم توتالیتاریزم
نسیم شمال باز می خواند
دست مزن .. چشم! ببستم دو دست
راه مرو .. چشم! دوپایم شکست
حرف مزن .. قطع نمودم سخن
هیچ مگو .. چشم! ببستم دهن
هیچ نفهم این سخن عنوان مکن
خواهش بی فهمی انسان مکن
لال شوم کور شوم کر شوم
لیک محال است که من خر شوم
حالا که قوای دولتی در مانور دادن سنگ تمام گذاشته اند کاش مانوری هم برای تامین و برنامه ریزی مسائل معیشتی مردم که اقتصاد رو به فروپاشی این مملکت توان از کفشان ربوده داده می شد . کاش تیم های برنامه ریزی مدیریت بحران فزاینده ی اقتصادی در اتاق فکر دولت هم شکل می گرفت . مانور اقتصادی دولت البته در راه است که به احتمال قوی و به پیش بینی اقتصاد دانان نتایج آن را هم با تورم لجام گسیخته ای که طرح پیشنهادی تحول اقتصادی دولت احمدی نژاد در پی دارد خواهیم دید.